|
چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, :: 7:12 :: نويسنده : ققنوس
دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم وقتی محبت کردم و تنها شدم وقتی دوست داشتم و تنها ماندم... دانستم; باید تنها شد و تنها ماند تا خدا را فهمید. ![]()
چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, :: 7:9 :: نويسنده : ققنوس
زندگی یعنی یک نگاه ساده تنها چند خاطره... و تنها چند لحظه... زندگی یعنی همین، نگاهی به یک عکس ساده... ![]()
چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, :: 6:57 :: نويسنده : ققنوس
پسرک گرسنه اش است، به طرف یخچال می رود، در یخچال را باز می کند... عرق شرم بر پیشانی پدر می نشیند پسرک این را می داند، دست می برد بطری آب را برمیدارد کمی آب در لیوان میریزد... صدایش را بلند میکند: "چقدر تشنه ام بود" پدر این را می داند پسر کوچولویش چقدر بزرگ شده است. ![]()
چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, :: 6:44 :: نويسنده : ققنوس
پروردگارا
داده هایت، نداده هایت و گرفته هایت را شکر میگویم
چون داده هایت نعمت، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.
![]()
![]()
![]() |